سلام به صبح با همه امیدی که با خود به همراه داردامروز بعد از مدت ها قلم برداشتم شروع به نوشتن کردم تا بدانی که هنوز انگشتانی هست که بر صفحه کیبورد کامپیوتر حرکت کنه و کلماتی رو نقش بزنه که شاید حرفهای از درون انسانی باشه امروز از بی عدالتی از نادیده گرفته شدن
آذره خاطرم البته تا به امروز این اولین بار نیست که این حس به سراغم آمده باشه بلکه بارهای بار در لحظات مختلف تجربه اش کردمکاش می شد دور همی زشت های رو یه خط قرمز کشید و به سمت لحظه هایی سیر کرد که فقط شادی باشه امروز بیشتر از هر زمانی دیگر انتظار شادی رو می کشم نمی دونم کی در خونه رو می زنده و مارو غرق در شادی می کنه فقط امید دارم همین امید به لحظه هایی که از ته دل بخندم به لحظه های غرق در خوشی غرق رنگ خدا باشم خدا شادی رو دوست داره و برای همین خالق زیبایی هاست اون می دونه که سلول به سلول وجودم امروز تشنه تلنگری بنام شادی هست کاش می شد دور بشم از هوایی که ریه هام خسته کرده فقط لحظه هام دارم می گذرونم که شب بشه انگار ساعت ها رو مفتی بهم دادن و نمی خوان بپرسن خوب چی شد چطور بود خدایا تو بهترینی و مهربانترینیکاش می شد یه جور دیگه دید و یه جور دیگه احساس کردبه امید روزهای که لبهام از ته دل برای شاد بودن عزیزانم بخنده صبوری می کنمیا علی دوستدار همیشگی زیبایی فرزانه وبلاگ شخصی فرزانه شکری...
ادامه مطلبما را در سایت وبلاگ شخصی فرزانه شکری دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : efshokri بازدید : 44 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 11:57