وبلاگ شخصی فرزانه شکری

ساخت وبلاگ

امکانات وب

سلام به همه آدم های که جنسشون خراب نیست خوبی ها رو خوب می فهمند و از دلشون نمی یاد با بنده های خدا بد تا کنندامروز 15 دی ماه چند روزی که دلم می خواست بنویسم نمی دونستم از چی ولی یه چیزی روی دلم سنگینی می کنه حال دلم پر از آشوب چند روز پیش سرکی به گذشت به دوره نوجوانی خودم کشیدم نمی دونم شمایی که یه روزی نوشته منو می خوانی این حس ها بهت دست داد بود یا نه وقتی جنس مخالف می دیدی دوست داشتی در مقابلش بهترین باشی دوست داشتنی و زیبا خاصیت سن نوجوانی بود و گاهی شده بود که حتی به پسر همسایه، فامیل نمی دونم یه بازیگر تلویزیون یه فوتبالیست خلاصه هر کسی که تو دنیای پیرامونت بود دل ببندی و عاشق بشی یه معلم داشتیم دوره اول دبیرستان بهمون می گفت بچه ها  اگه عاشق پسر بقال سرکوچه تون ، تو این سن نشدید بدونید یه مشکلی دارید یه جای قضیه لنگ می زنه اگر احساسی به جنس مخالف پیدا می کنید این یه چیز طبیعه خاص سنتون نگید ای وا چرا من چرا از این خوشم میاد بدونید برای هر کدومتون پیش میادهمون حرف خانم معلم تو سرکلاس برام حجتی شد تو سن که اگه از کسی خوشم میاد طبیعت این سنو کاریش نمیشه کرد البته هرگز به خودم اجازه ندادم که از کسی که خوشم میومد بگم دوست دارم تا اینکه گذشت و به هیچ کدوم از اون هایی که یه روزی قلبم با دیدنش شروع می کرد به تند و تند زدن اینگار که یه مسابقه دو صدمتر شرکت کرده بودم حالا اونا شدن یه خاطره یه خاطره شیرین یه خاطره که مناسب همون سن و همون حال و هوا بودشعرهایی که چند بار برای خودم تکرار می کردم با هر بار دیدنش گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ساکن شود دیدم مشتاق تر شدماین روزها برای اون خاطرات یه آه سرد مونده کنار ققسه سینه ام که چه سخت و پر از التهاب گذشت و خاط وبلاگ شخصی فرزانه شکری...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی فرزانه شکری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efshokri بازدید : 45 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 11:57

سلام امروز 10 مهرماه 1400 و الان نزدیک ساعت سه بعداز ظهر دوست دارم حرفهام تقدیم کنم به همه اون هایی که هنوز طلوع خورشید شادشون می کننه سرزنده شون می کنه و غروبش حالشو تغییر میده سلامی دیگر به همه اون هایی که جنس حرفهامو می فهمندگاهی نمی دونم برای شما هم پیش میاد یا نه خیلی راحت خیلی سریع عصبانی میشیم دوست داریم طرف مقابل به کمتر از ثانیه از صفحه روزگار محو کنیم و با تندترین الفاظ دوست داریم بیشتر جراحت به روحش وارد کنیم تا تمام انرژی منفی که تو وجودت چنپره زده خارج کنی حال طرف مقابل حسابی خراب کنیجدید برای من این حالت تبدیل به عادت شده دست !!!!!!!!!!!!!!البته چی بگم این رفتار و واکنش فقط با نزدیکتر افراد زندگیم دارم با آدم های اجتماع خیلی با رودربایستی برخورد می کنم تو دلم بهشون فحش میدم اما تو ظاهر بهشون فوق العاده احترام می ذارم اگه هنوز شبیه من نشدید برید خدارو شکر کنیدگاهی اصلا حال خودت رو نمی فهمیمیدونی مسافری میدونی رفتنی هستی میدونی که تموم میشه اما با این وجود حوصله ات خیلی کم انگار همین مدت کوتاه هم حال نفس کشیدن رو نداری دوست دارم مثل بچه ای باشم که تازه راه رفتن شروع کرده و این قد از اینکه می تونه روی دو تا پاش راه میره که از ذوقش شاید اکثر اوقات بیداریشو با چه هیجانی به این طرف  و اون طرف میره به آدم ها می خنده و دنبال اینکه دیگران هم خنده اونو تحویل بگیرن نیستحال این روز دنیای ما بوی مهر کمتر به خودش میده اما من می خوام به سهم خودم به اندازه همین یه نقطه ای که نوک یه پرگار تیز روی صفحه کاغذ رو میزاره من ایفا کنمدلتنگ کوه هستم که عرق بریزی و با سختی اینگار به زانوهات فشار وارد می کنه انگار یکی داره هولت میده و تو تلاش می کنی که تعادلتو حفظ کنی وبلاگ شخصی فرزانه شکری...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی فرزانه شکری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efshokri بازدید : 47 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 11:57

سلام به صبح با همه امیدی که با خود به همراه داردامروز بعد از مدت ها قلم برداشتم شروع به نوشتن کردم تا بدانی که هنوز انگشتانی هست که بر صفحه کیبورد کامپیوتر حرکت کنه و کلماتی رو نقش بزنه که شاید حرفهای از درون انسانی باشه امروز از بی عدالتی از نادیده گرفته شدن آذره خاطرم البته تا به امروز این اولین بار نیست که این حس به سراغم آمده باشه بلکه بارهای بار در لحظات مختلف تجربه اش کردمکاش می شد دور همی زشت های رو یه خط قرمز کشید و به سمت لحظه هایی سیر کرد که فقط شادی باشه امروز بیشتر از هر زمانی دیگر انتظار شادی رو می کشم نمی دونم کی در خونه رو می زنده و مارو غرق در شادی می کنه فقط امید دارم همین امید به لحظه هایی که از ته دل بخندم به لحظه های غرق در خوشی غرق رنگ خدا باشم خدا شادی رو دوست داره و برای همین خالق زیبایی هاست اون می دونه که سلول به سلول وجودم امروز تشنه تلنگری بنام شادی هست کاش می شد دور بشم از هوایی که ریه هام خسته کرده فقط لحظه هام دارم می گذرونم که شب بشه انگار ساعت ها رو مفتی بهم دادن و نمی خوان بپرسن خوب چی شد چطور بود خدایا تو بهترینی و مهربانترینیکاش می شد یه جور دیگه دید و یه جور دیگه احساس کردبه امید روزهای که لبهام از ته دل برای شاد بودن عزیزانم بخنده صبوری می کنمیا علی دوستدار همیشگی زیبایی فرزانه وبلاگ شخصی فرزانه شکری...ادامه مطلب
ما را در سایت وبلاگ شخصی فرزانه شکری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : efshokri بازدید : 44 تاريخ : پنجشنبه 24 آذر 1401 ساعت: 11:57